کج ذهنی 3

82 درصد مخاطبان گفتند لحنتان عالی و معرکه است. حال چه ایده ای برای آیندۀ وبلاگ دارید؟

آمار مطالب

کل مطالب : 160
کل نظرات : 530

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 41
باردید دیروز : 45
بازدید هفته : 133
بازدید ماه : 127
بازدید سال : 1650
بازدید کلی : 196592

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان WWW.chepiha.LoxBlog.Com و آدرس chepiha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 41
بازدید دیروز : 45
بازدید هفته : 133
بازدید ماه : 127
بازدید کل : 196592
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 530
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

جزیره قشم اخبار جزیره قشم
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : Chepih
تاریخ : پنج شنبه 29 مرداد 1391
نظرات
گفتیم کج ذهن های بیچاره، آهنگ هم نمی توانند راحت گوش دهند. مثال دیگر از این دست: مرحوم "داهیه" در یکی از خاطره انگیزترین ترانه های نابش می خواند: "همه به جرم مستی سر دار ملامت/می میریم و می خونیم سر ساقی سلامت" چقدر زیبا و با مفهوم. اما طبق معمول یه عده به جای اینکه مستغرق دریای عشق این بیت زیبا شوند ازش سوژه استخراج می کنند. از کجاش؟ از کلمه ی "دار" که یکی از فاجعه بارترین ایهام تناسب های جهان خلقت را داراست. ملت از این کلمه چنان برداشتی می کنند که به خدا قسم زبان از بیان آن قاصر و صفحه کلید از تایپ آن عاجز است. آخه روشنی فکر و شفافیت ذهن تا چه حد؟ شانس ما و شانس هادیه، رفتن سر دار دو معنی ایهه. یکی یعنی اعدام شدن و دیگری مفهومی دارد که عفت کلام اجازه نمی دهد آن را ذکر کنیم. ذکر شدن واژه ی "سر" در مصرع دوم هم باعث شده است "ساقی" به عنوان یک "چیز" واقعی جلوه گر شود. در یک همچین اوضاعی است که علمای ما باید سریع دست به کار شده، ذهن ها را شیک بدهند به سمت جاده های صاف. شیک دادن خالی بس نین. باید جرثقیل بیارن بوکسلش کنن شاید که فرجی شد. علما بارها تلاششان را کرده اند. بیا این هم نمونه ای از این تلاش ها: شما محل دائمی برپایی سمینارها، همایش ها و جلسات فرهنگی هلر را که بلدید کجاست؟ شبستان مسجد رسول؟ نه. کتابخانه ی آنجا؟ نه. سالن مدرسه فاطمه الزهرا؟ نه. مجت گپ؟ نه. کتابخانه ی سید قطب؟ نه. بلد نیستید؟ راهنمایی می کنم. مشتا رشاد نیست. هنیزا نفهمیده اید؟ یه راهنمایی دیگه; مشتا بلوچ هم نیست. حالا فهمیدید؟ احسنت. "مشتا سمال". خلاقیت را ملاحظه بفرمایید در یافتن جا برای نطق های کارشناسانه. شهر به ای گپی. ای همه جا. سر گذاشته اند به صحرا و بیابان و دریا. برای ارشاد محصلین این مرز و بوم و برای ریشه یابی اینکه چرا جوانان نسل جدید انگیزه ندارند و اینکه چه باید کرد آنها انگیزه بگیرند، چندین ماه قبل یه تک پا لشکر کشی کرده اند به مشتا سمال. جدای از سوژه های نابی که آنجا به وفور یافت می شده، و می شد چندین هکتار سوژه ی دست اول از آنجا استخراج و به آن ور آبها صادر کرد، سخنرانان مختلفی از اقصی نقاط این مملکت روحیه پرور، حتی یزد، به ایراد بیاناتی چند از دریای بی کران معلومات آپدیت خود نموده اند. چه ربطی داشت با کج ذهنی؟ اینا: یکی از علمای بزرگوار خواسته بگه: "نباید منتظر باشیم دیگران علم را پیشرفت دهند. نباید دست رو دست بگذاریم. به امید دیگران نباید نشست. چه کار به دیگران داریم. خودمان باید دنبال علم و پیشرفت باشیم" اینا را خواسته بگه ها، نگفته. عوض اینها از زبانش در رفته، ناخواسته خلاصه وار به حضار جوان این جوری فرموده: "بکنن نه، بکنیم. یعنی نگیم که دیگران اکنن، بگیم خومون بکنیم یا نگیم که دیگران باید بکنن، بگیم خومون باید بکنیم". بابا، نسل جدید از مثبت ترین اظهارات، منفی ترین برداشت ها را می کنند. حال با جمله بندی بالا گورن که هیچ فکر منفیه به ذهن عموم محصلین ما خطور ناکن نه. ملاحظه می فرمایید که علمای ما شده اند قوز بالا قوز. شده اند مزید بر علت. شده اند آتش بیار معرکه ی کج ذهنی. حالا بگذریم که تمام قوم بزرگ مسال آنجا بوده اند و بگذریم که یه پسر فوق العاده کم حرف که خیلی ها سالیان سال در کف شنیدن صدای دلنشینش مانده بودند، وقتی نوبت به او رسیده حرف بزند، همه منتظر بوده اند بگه حرفی ندارم، نه تنها حرف زده، که نیم ساعت حرف زده، آن هم بسیار پر شور و حرارت و تأثیرگزار طوری که سیل اشک حسرت عشق از چشمان آهویی حضار راه گرفته به سمت آبهای نیلگون خلیج فارس. و نیز بگذریم که سالن محل همایش چنان مدرن و پیشرفته بود که وصف تکنولوژی مورد استفاده در آن برای کوته فکرانی چون ما میسر نیست. بهترین مبلمان، عالی ترین دکوراسیون، نورپردازی حرفه ای، تجهیزات صوتی مدرن، تشکیلات سازمان یافته و در یک کلام یک "گفاره"ی فوق العاده خفن و باحال. این از این. در ماجرایی دیگر توی یک کلاس درس و در یک مرکز فرهنگی، یکی داشته از روی کتاب می خوانده. کلمه ی جنجالی قصه ی ما "کمکم کن" بوده، یعنی برس به دادم. خواننده احساساتی شده و آن کلمه را چه خوانده به نظر شما؟ "کم کم کن" معلومه که بعدش چه قهقهه هایی زده شده. فتبارک الله احسن الخالقین. و اما آخرین نکته ی این قسمت. از دفتر یکی از خدمات دهندگان اینترنت وایرلس خبر می رسد به مسئول آنجا گفته اند: "آنتنت ضعیفه" او هم زده قاط. اگه گفتی چرا؟ باید معانی اول و دوم و سوم کلمه ی آنتن را بلد باشید و گرنه شاید نگری چه وو. در ضمن کلماتی چون شلنگ، دار، علی، بلبل، محمه، کوچولو، پا سوم و ... هم یه واژگانی است در حد و اندازه ی آنتن. مواظب باشید چه جور، چه وقت و چرا از آنها استفاده اکنی و گرنه بعید نیست بلایی سرتان بیاد. ا. یک نکته ی دیگه از راه رسید. تو اخبار یکی را نشان شدا که گویا جانباز 75 درصد بود. حضار از کپ پا تا نوک دماغ ارور 4520 داده بودند که با 25 درصد باقی مانده مگه اوو زندگی کرد؟ گمانه زنی ها شروع شد. سر چی بود؟ سر اینکه کجای بدن جانباز مذکور ممکنه هنوز سالم باشه. اگه گفتی در مورد کجای بدنش بحث کارشناسی راه کردیده بودند؟ ایول. زدی تو خال. در مورد همون جاش تا شعاع چند سانتی متری اطراف آن. بیچاره جانباز. اگه می دانست همچین آدمایی همچین بحث هایی درباره اش خواهند کرد، با نهایت اشتیاق همان جایشان را هم در راه میهن مقدس فدا می کرد. @ نکته ی روز: یارو می ره سربازی، برادرش بهش نامه می ده: سلام، برات رفتیم خواستگاری، زن گرفتیم، خدا یه پسر بهت داده، اسمش شهرامه، زنت خراب بود طلاقش دادیم، مهرشو گذاشت اجرا، پلیسا دنبالتن، مواظب خودت باش@ اگر مطلب کج ذهنی تازه تری به آن ذهن خلاقتان رسید بازم برایمان بنویسید. یا اینکه برید تو محل دائمی همایش های فرهنگی-اجتماعی هلر (مشتا سمال) به صورت کنفرانس ارائه دهید. (یا ارائه کنید، بستگی داره به میل خودتان) عید فطرتان هم مبارک.
تعداد بازدید از این مطلب: 504
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5


مطالب مرتبط با این پست

سلام. خوش آمدید. نظرات شما موجب دلگرمی ماست. سپاس.


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود